زمان آن رسیده است که Rambos منبع باز مبارزه را متوقف کند و موافقت کند که توسعه دهندگان بیشتر به دسترسی و سهولت استفاده نرم افزار اهمیت می دهند تا خلوص مجوز آن.
جنگ منبع باز به پایان رسیده است، هر چند برخی بخواهند به سربازی ادامه دهند. اخیراً متا (فیس بوک) Llama 2 را منتشر کرد، یک مدل زبان بزرگ (LLM) a> با بیش از ۷۰ میلیارد پارامتر. در گذشته، متا استفاده از LLM های خود را برای اهداف تحقیقاتی محدود کرده بود، اما با Llama 2، متا آن را باز کرد. تنها محدودیت این است که نمی توان از آن برای مقاصد تجاری استفاده کرد. تنها تعداد معدودی از شرکتها قدرت محاسباتی برای استقرار آن را در مقیاس دارند (گوگل، آمازون و تعداد بسیار کمی دیگر).
این بدان معناست که البته، با وجود اینکه متا آن را به این صورت تبلیغ میکند، طبق تعریف منبع باز (OSD) “منبع باز” نیست. این چند طرفدار منبع باز دارد که گریه می کنند، سبک رمبو، “اولین خون را کشیدند !» و “هیچ چیز تمام نشده است! هیچ چی! شما فقط آن را خاموش نکنید!»، insisent که متا از نامیدن Llama 2 “منبع باز” خودداری کند. آنها درست میگویند، بهطرقی حیرتانگیز، اما به نظر نمیرسد که متوجه بیربط بودن نگرانیهایشان نیز باشند. سالهاست که توسعهدهندگان با مخزنهای GitHub خود رأی میدهند تا «به اندازه کافی باز» را انتخاب کنند. اینطور نیست که منبع باز اهمیتی نداشته باشد، بلکه هرگز آنطور که برخی امیدوار یا باور میکنند مهم نبوده است.
تاریخچه مختصری از زمان منبع باز
بیش از ۱۰ سال پیش، گرایش به صدور مجوزهای مجاز به قدری برجسته بود که RedMonk جیمز گاورنر، تحلیلگر، اعلام کرد، [توسعه دهندگان] جوان امروز در مورد POSS-پست نرم افزار منبع باز هستند. مجوز و حاکمیت را ببندید، فقط به GitHub متعهد شوید.” در پاسخ، افرادی که در کامنتها حضور داشتند، ناراحت و سرزنش کردند و گفتند که روندهای گذشته مانند این منجر به «خوشههای حماسی» شده است یا «اشتراکگذاری بیرویه بدون مجوز منجر به بیماریهای منتقل شده از طریق نرمافزار میشود».
با این حال، میلیونها مخزن GitHub بدون مجوز بعداً، ما وارد عصر تاریک صدور مجوز نرمافزار نشدهایم. نرم افزار منبع باز یا «به اندازه کافی باز» اکنون تقریباً به همه نرم افزارها راه پیدا می کند، اما در نهایت به کاربر نهایی مجوز داده می شود. ایده آل؟ شاید نه. اما یک واقعیت زندگی؟ بله.
در پاسخ، GitHub و دیگران راههایی ابداع کردهاند تا توسعهدهندگان را ترغیب کنند تا مجوزهای منبع باز را برای مدیریت پروژههای خود انتخاب کنند. همانطور که من در سال ۲۰۱۴ نوشتم، همه این حرکات احتمالاً کمک خواهند کرد، اما واقعیت این است که آنها نیز اهمیتی ندارند. آنها مهم نخواهند بود زیرا “منبع باز” دیگر واقعاً مهم نیست. به هر حال نه به عنوان برخی ضدفرهنگی ها که علیه ماشین نرم افزاری شرکتی خشمگین می شوند. همه اینها باعث شد به این نتیجه برسم که ما در بحبوحه انقلاب پس از منبع باز هستیم، انقلابی که در آن نرم افزار بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد، اما صدور مجوز آن کمتر و کمتر اهمیت دارد.
لازم نیست این مورد را دوست داشته باشید، اما دادههایی که از این موقعیت پشتیبانی میکنند از طریق مخازن GitHub یا روندهای صدور مجوز منبع باز که به مدت ۲۰ سال در جریان بوده است. همه چیز به سمت دسترسی آسان، تا حد امکان باز به کد گرایش پیدا کرده است، تا جایی که مجوز اساسی بسیار کمتر از سهولت دسترسی به نرم افزار و استفاده از آن اهمیت دارد.
منبع موجود است؟ Whatevs
بسیاری از جنگجویان منبع باز فکر می کنند که مجوز به جای اینکه صرفاً وسیله ای باشد برای اعطای دسترسی بدون محدودیت به کد، پایان کار است. زمانی که توسعهدهندگان بیشتر به استفاده از آن اهمیت میدهند، آنها همچنان نگران صدور مجوز هستند، مثل همیشه. به خاطر داشته باشید که بیش از هر چیز دیگری، منبع باز دسترسی به نرم افزار با کیفیت را بدون دخالت تیم های خرید یا (معمولا) حقوقی گسترش می دهد. این بسیار شبیه به کاری است که ابر برای سخت افزار انجام داد. نکته هرگز مجوز نبود. همیشه در مورد دسترسی بود.
زمانی که در AWS کار میکردم، ما از برنامهنویسها نظرسنجی کردیم تا از آنها بپرسیم که چه چیزی در رهبری منبع باز ارزش بیشتری دارند. ممکن است فکر کنید که کمک کردن کد به پروژه های منبع باز شناخته شده در رتبه اول قرار می گیرد، اما اینطور نبود. نه حتی دوم و سوم. در عوض، معیار شماره ۱ توسعهدهندگان برای قضاوت در مورد رهبری منبع باز ارائهدهنده ابر این بود که «استقرار نرمافزار منبع باز ترجیحی من را در فضای ابری آسان میکند».
من پیشنهاد نمیکنم که مشارکتها مهم نیستند، اما به دلایلی که ممکن است فکر کنید اهمیتی ندارند. یکی از کارهایی که ما در AWS به خوبی انجام دادیم این بود که با تیم های محصول کار کنیم تا به آنها کمک کنیم منافع شخصی خود را در مشارکت در پروژه هایی که بر اساس آنها خدمات ابری ایجاد می کردند، مانند Elasticache کشف کنند. تمرکز ما بر کسب تمجید از «جامعه» (بیش از حد استفادهشدهترین و تعریفنشدهترین کلمه در همه متنباز) نبود، بلکه بر روی قرار دادن تیمهای محصول در موقعیت بهتری برای حمایت از مشتریان متمرکز بود. حدس بزن چی شده؟ کار کرد. اگرچه کامل نیست، اما تعداد زیادی از تیم های محصول AWS به روش های قابل توجهی در پروژه های منبع باز مشارکت دارند.
برای توسعهدهندگانی که از آن سرویسها استفاده میکنند، «منبع باز» یک نگرانی ثانویه به «این به من کمک میکند تا بهرهورتر و سریعتر باشم» است. باز هم به این معنی نیست که منبع باز در دنیای نرم افزار ابری ما اهمیتی ندارد، همانطور که اشاره کردم. منبع باز روشی کارآمد برای جمع آوری استانداردها است که به توسعه دهندگان (و شرکت ها) دسترسی آسان تر به مهارت های مشترک و زیرساخت های مشترک می دهد.
اما این پایان کار نیست و رامبوهای منبع باز در میان ما باید این را درک کنند. هدف منبع باز، ابر، APIهای باز، اسناد عالی و غیره این است که توسعه دهندگان را قادر می سازد تا با اصطکاک کمتر و فرصت بیشتر بسازند. آیا Llama 2 به اندازه ای باز است که ۹۹.۹۹۹٪ از جمعیت توسعه دهندگان بتوانند از آن با دسترسی نامحدود استفاده کنند؟ آره. آیا «متن باز» است؟ سؤال واقعاً مهم نیست.
پست های مرتبط
جنگ صدور مجوز منبع باز به پایان رسیده است
جنگ صدور مجوز منبع باز به پایان رسیده است
جنگ صدور مجوز منبع باز به پایان رسیده است