۳۰ شهریور ۱۴۰۳

Techboy

اخبار و اطلاعات روز تکنولوژی

وقتی باز بودن مهم نیست

ما می‌توانیم درباره انتخاب‌هایی که شرکت‌های فناوری باید یا نباید انجام دهند، بحث کنیم، اما در پایان روز، ما به خرید آنچه می‌فروشند ادامه می‌دهیم.

ما می‌توانیم درباره انتخاب‌هایی که شرکت‌های فناوری باید یا نباید انجام دهند، بحث کنیم، اما در پایان روز، ما به خرید آنچه می‌فروشند ادامه می‌دهیم.

مایکل گارتنبرگ، تحلیلگر صنعت با نفوذ و کارمند سابق اپل، اخیراً بیش از ۹۰۰ کلمه را صرف کرده است با این استدلال که “این به نفع اپل است که اکوسیستم [Messages] را کمی باز کند، نه به این دلیل که سودآور است، بلکه به این دلیل که کار درستی است. برای همه کاربران گوشی های هوشمند.” در همین حال، اپل نزدیک به ۲.۵ تریلیون دلار در دلایلی برای نادیده گرفتن این توصیه (در ارزش بازار). اشتباه نکنید: من با استدلال گارتنبرگ موافق هستم، زیرا پیشنهادات مشابه در گذشته. پیام های اپل چیزی است که بیش از هر چیز دیگری مرا در اکوسیستم اپل قفل می کند.

با این حال، مشتریان به صف می‌روند تا میلیاردها دلار را به باغ دیواری اپل بیل بزنند.

به نظر می‌رسد در سرزمین منبع باز هم همینطور باشد. Lightbend اخیرا مجوز خود را برای Akka تغییر داده است از مجوز فوق‌العاده باز آپاچی ۲.۰ تا مجوز منبع کسب و کار (BSL) 1.1، یک مجوز «متن باز» باز اما مورد تأیید OSI نیست. برخی استدلال می کنند که این یک ” نشانه خیانت.” آپاچی لوسن و خالق آپاچی هادوپ داگ کاتینگ پیشنهاد می‌کند این یک طعمه است و تغییر دهید.

به اندازه کافی منصفانه است. اما در نهایت فقط یک دیدگاه مهم است، هم برای اپل و هم برای منبع باز: مشتریان واقعاً چه خواهند کرد؟ پاسخ ممکن است شما را شگفت زده کند.

باز: ابزار افراد ضعیف

ابتدا، بیایید خودمان را مسخره نکنیم که Google در بحث سرویس‌های ارتباطی غنی در مقابل پیام‌ها، کمتر از اپل به نفع خود عمل می‌کند. Google یک کمپین پیام رسانی جدید علیه اپل راه اندازی کرده است، گفتگو کردن پیام‌ها را باز کنید برای «کاربران در همه جا»، اما تحلیلگر صنعت سمیر خزاکا حق دارد که اصرار دارد که “این کمپین بازاریابی گوگل در درجه اول درباره استراتژی کسب و کار گوگل برای استفاده از پیام رسانی است.” درست مثل اپل. البته تفاوت این است که اپل پیشتاز است، بنابراین گوگل به پروتکل‌های پیام‌رسانی باز روی آورده است تا سرعت اپل را کاهش دهد و به آن اجازه دهد به عقب بیفتد.

کشمکش بین بهینه سازی و نوآوری در دفتر CIO

از قضا، با این حال، Android در حال حاضر جلوتر است. بله، ممکن است اپل اکنون پیشتاز باشد در بازار گوشی های هوشمند پریمیوم و همچنین بازار ایالات متحده، اما سهم کلی بازار جهانی آن از سامسونگ (بزرگترین توزیع کننده اندروید) عقب تر است. در مورد اپل در مقابل دستگاه‌های اندرویدی کلی، اپل با اختلاف قابل توجهی جلو می‌رود.< /p>

با این وجود، به نظر می‌رسد پیام‌رسانی یکی از راه‌های کلیدی اپل برای جذاب‌تر کردن آیفون‌های خود (و مک‌ها و آیپدها و ساعت‌ها و غیره) باشد. خوب. اگر مشتریان از این متنفر بودند، آنها را ترک می کردند. از این گذشته، ما در حال حاضر یک استاندارد جهانی و متقابل سیستم عامل به نام واتس اپ داریم که در خارج از ایالات متحده به شدت مورد استفاده قرار می گیرد. واتس اپ به عنوان یک راه ایده آل برای مسیریابی برنامه های پیام متنی گران قیمت اپراتورها مطرح شد و به عنوان یک راه عالی برای اتصال کاربران در سراسر سیستم عامل ها باقی ماند. به نظر نمی رسد چیزی به همین اندازه قانع کننده باشد که مردم را از آیفون خود به دستگاه های اندرویدی سوق دهد. در هر صورت، سرویس‌های پیام‌رسان غنی اپل جذاب هستند، نه دفع کننده.

این ما را به ویلیام جیمز می‌رساند.

متن باز و عمل گرایی

جیمز یکی از فیلسوفان مورد علاقه من است و دیدگاه های او در اوایل دهه ۱۹۰۰ درباره فلسفه پراگماتیسم< /a> به نظر من به ویژه در مورد بحث در مورد باز بودن، چه در پیام‌رسانی تلفن همراه و چه در نرم‌افزارهای سازمانی، بسیار مناسب است. به طور خلاصه، بینش جیمز این بود که به تأثیرات عملی یک فلسفه معین نگاه کند. اگر جیمز استراتژی اپل را بررسی می کرد، به اثرات واقعی و قابل مشاهده نگاه می کرد. برای مثال، گارتنبرگ می‌تواند استدلال کند که پذیرش باز بودن RCS به نفع خود اپل است، اما ارزش بازار ۲.۴ تریلیون دلاری اپل ممکن است باعث مخالفت شود. اما مشتریان چطور؟ مشتریان به خرید آیفون ادامه می دهند. شاید آنها این کار را تحت فشار انجام می دهند، اما این استدلال معتبری به نظر نمی رسد.

لحظه سرخوردگی هوش مصنوعی

در متن باز هم همینطور است. من دهه‌ها را در برابر دستگاه مایکروسافت سپری کردم و استدلال می‌کردم که باز بودن پیروز می‌شود، زیرا درست است، برای کاربران بهتر است، و غیره، و غیره. . فقط بعداً که مایکروسافت نیاز داشت تا با AWS (که با یک فشار قوی منبع باز شروع کرده بود، لینوکس، MySQL و غیره را به عنوان سرویس‌های ابری مدیریت‌شده ارائه می‌کرد)، لینوکس و سایر نرم‌افزارهای منبع باز را به طور جدی پذیرفت. مایکروسافت، اکنون ضعیف، دین منبع باز را پیدا کرد.

“باز کردن بهتر است…مگر اینکه اینطور نباشد” یادداشت‌های اجرایی نرم‌افزار جیمز اورکوهارت، که سهم خود را با شرکت های منبع باز انجام داده است. نکته کلیدی برای پی بردن به “هست” در یک مورد خاص این است که به اثرات عملی یک استراتژی معین نگاه کنید.

Jonas Bonér بنیانگذار Lightbend و Akka تاکید کرد که تصمیم شرکت برای تغییر مجوز Akka به این دلیل بود که مدل فعلی به سادگی پایدار نبود. او می‌گوید: «با توجه به اینکه Akka اکنون زیرساخت‌های حیاتی برای بسیاری از سازمان‌های بزرگ در نظر گرفته می‌شود، مدل Apache 2.0 زمانی که یک شرکت کوچک صرفاً تلاش تعمیر و نگهداری را انجام می‌دهد، به طور فزاینده‌ای خطرناک می‌شود.» برای وادار کردن این سازمان‌های بزرگ به پرداخت هزینه استفاده از Akka، شرکت به BSL 1.1 به عنوان «شکلی از منبع باز مولد و پایدار» روی آورد که «به راحتی قابل درک است، قوانین روشنی را ارائه می‌کند و قابل اجرا است». >

2022: سال امنیت زنجیره تامین نرم افزار

همه آن را دوست ندارند. برخی از اعضای پر سر و صدای منبع باز Illuminati لایتبند را به خاطر این تصمیم مورد انتقاد قرار داده اند. اما به جای انتقاد، چرا به سادگی مشاهده نکنید؟ اگر واقعاً استراتژی بدی باشد، با شکست مواجه می‌شود، و لایت‌بند و سایر شرکت‌ها از این شکست درس می‌گیرند، و با مجوزهایی که کمتر باز هستند، مجوزهای مجدد کمتری صورت می‌گیرد.

من گمان می‌کنم که نگرانی واقعی برای منتقدان این است که، در واقع، شرکت‌ها با چنین استراتژی‌هایی موفق خواهند شد، زیرا توسعه‌دهندگان رتبه‌بندی (و سازمان‌هایی که برای آن‌ها کار می‌کنند) به خالص بودن منبع باز اهمیت نمی‌دهند. منتقدان انجام می دهند. به عنوان مثال، زمانی که Elastic مجوز خود را تغییر داد، اخلاقیات آخرالزمانی زیادی وجود داشت، اما امروز، تجارت Elastic همچنان ادامه دارد. مثال‌های بسیار دیگری وجود دارد، اما شاید برجسته‌ترین آنها همان شرکتی باشد که بیشترین تلاش را برای تصمیم Batter Elastic: AWS. اگرچه AWS همچنان بازی منبع باز خود را ارتقا می دهد، بیشتر درآمد آن از عملیاتی کردن منبع باز است، نه کمک به کد.

همچنین مدتی است که مشخص شده است که نسل توسعه دهندگان GitHub به جنبه های عملی باز بودن بیشتر اهمیت می دهند تا تعاریف سفت و سخت. به جای بحث در مورد تعداد فرشته هایی که می توانند روی سر یک پین منبع باز برقصند، شاید وقت آن رسیده است که به تأثیرات عملی رویکردهای مختلف برای باز بودن نگاه کنیم. ما نیازی به چانه زنی در مورد اینکه آیا اپل یا لایتبند از نظر اخلاقی «درست» هستند، نداریم. ما می توانیم به نحوه پاسخ مشتریان نگاه کنیم و بر اساس آن قضاوت کنیم. زیرا اگر استراتژی های یک شرکت برای مشتریانش کارساز باشد، شاید آنها شکسته نشده باشند؟