Grady Booch به بررسی تقاطع محاسبات، معنای انسان بودن و تکامل هوش در قرن بیست و یکم می پردازد.
Grady Booch یک صدای منحصر به فرد در محاسبات است که مشارکت های آن طیف وسیعی از علایق را در بر می گیرد. او روش Booch را معرفی کرد که منجر به ایجاد مشترک زبان مدلسازی واحد شد. او همچنین در استفاده از الگوهای طراحی و روشهای چابک کمک کرد و مجموعه بزرگی از کتابها و مقالهها را در زمینه مهندسی نرمافزار و معماری نرمافزار نوشته است. امروزه او دانشمند ارشد مهندسی نرم افزار در IBM Research
است
گریدی بوچ، دانشمند ارشد مهندسی نرم افزار در IBM Research.
و در Computing: The Human Experience در حال ایجاد یک مستند است که تقاطع محاسبات و معنای انسان بودن را بررسی می کند. .
مکالمه اخیر ما جنبههای عملی و فلسفی تعامل انسان و رایانه و تکامل مشترک، هوش مصنوعی، ماشینهای کوانتومی و Web3 را مورد بررسی قرار داد.
تایسون: از فرصتی برای صحبت متشکرم، گریدی!
چیزهای زیادی برای پوشش دادن وجود دارد. اجازه دهید با پرسیدن چیزی “در لحظه” شروع کنم. جنگ تقریباً فرهنگی بین برنامه نویسی شی گرا و برنامه نویسی کاربردی وجود داشته است. نظر شما در این مورد چیست؟
Booch: من این فرصت را داشتم که یک تاریخ شفاهی با جان بکوس – یکی از پیشگامان برنامه نویسی کاربردی – در سال ۲۰۰۶ از طرف موزه تاریخ کامپیوتر. از جان پرسیدم که چرا برنامه نویسی کاربردی وارد جریان اصلی نشده است، و پاسخ او کامل بود: “برنامه نویسی کاربردی انجام کارهای سخت را آسان می کند” او گفت، “اما برنامه نویسی کاربردی انجام کارهای آسان را بسیار دشوار می کند.” >
برنامهنویسی تابعی نقشی را ایفا میکند: بسیاری از سیستمهای نرمافزار محور وب در مقیاس جهانی الاستیک با داشتن برخی از عناصر نوشتهشده به شکل بدون حالت، به خوبی ارائه میشوند، و این دقیقاً همان چیزی است که برنامهنویسی کاربردی برای آن خوب است. اما این را به خاطر داشته باشید: این هنوز تنها بخشی از آن سیستم ها است، و علاوه بر این، دنیای محاسبات بسیار بسیار بیشتر از سیستم های وب محور در مقیاس جهانی الاستیک وجود دارد.
تایسون: خوب، اجازه دهید از حالت خاص به کلی بپرم: نرم افزار چیست؟ کامپیوتر چیست؟ چرا این چیزهای به ظاهر واضح بسیار مهم هستند؟
Booch: اگر قرار بود این سوال را در آغاز قرن – یعنی در آغاز دهه ۱۹۰۰ – از من بپرسید، میگفتم “کامپیوتر شخصی است که محاسبه میکند، و در مورد نرم افزار، من نمی دانم منظور شما چیست. ببینید، اصطلاح کامپیوتر در ابتدا فردی بود – معمولاً یک زن – به معنای واقعی کلمه کسی بود که محاسبه میکرد. تا زمانی که در اواسط دهه ۱۹۰۰ شروع به ابداع ماشینهایی کردیم که فعالیت آن رایانههای ارگانیک شیک را با رلهها، لولههای خلاء و در نهایت ترانزیستورها جایگزین کردیم.
حتی اگر تست تورینگ را در نظر بگیریم، آلن این سوال را در ذهن داشت که آیا میتوانیم ماشینی بسازیم که توانایی انسان برای تفکر را تکرار کند. در مورد واژه نرم افزار، ریشه شناسی آن به ما می گوید که حوزه محاسبات چقدر جوان است. اصطلاح دیجیتال اولین بار توسط جرج استیبیتز در سال ۱۹۴۲ ابداع شد. اصطلاح نرم افزار توسط جان توکی در سال ۱۹۵۲ معرفی شد. در اینجا یک راه آسان وجود دارد. برای تشخیص این عبارات: وقتی مشکلی پیش میآید، سختافزار چیزی است که به آن ضربه میزنید و نرمافزار چیزی است که سر آن فریاد میزنید.
تایسون: شما در گفتگوی قبلی ما گفتید که “شاید مهم ترین نتیجه فناوری محاسباتی ما این باشد که ما را وادار می کند تا معنی انسان بودن را بررسی کنیم.” آیا این فکر را ادامه می دهید؟
Booch: داستان محاسبات داستان بشریت است. این داستانی از جاه طلبی، اختراع، خلاقیت، بینش، بخل، و دلسوز بودن است که همگی با امتناع از پذیرش محدودیت های بدن و ذهن ما قدرت می گیرند. همانطور که ما با محاسبات تکامل مییابیم، بهترین و بدترین ما تقویت میشود، و در طول مسیر، ما در مورد معنای باهوش بودن، خلاق بودن، آگاه بودن به چالش کشیده میشویم. ما در سفری هستیم تا کامپیوترهایی را به شکل خودمان بسازیم، و این بدان معناست که ما نه تنها باید ماهیت خودمان را درک کنیم، بلکه باید آنچه را که ما را متفاوت میکند نیز در نظر بگیریم.
تایسون: ببیج گفت، “ممکن است پیشنهاد اجرا کنیم به وسیله ماشین، شاخه مکانیکی این کارها، که برای عقل محض آن چیزی را که به قوای استدلال وابسته است، محفوظ می دارد. در آن سفر در کجا هستیم؟
Booch: در واقع، من فکر می کنم همکار او، آدا آگوستا کنتس لاولیس، پتانسیل کامپیوترها را بهتر از همیشه درک کرد. او گفت: «موتور تحلیلی با «ماشینهای محاسبهگر» صرفاً زمینه مشترکی ندارد. در عوض، “موقعیت کاملاً مختص به خود را دارد.” آدا متوجه شد که نمادهای دستکاری شده توسط ماشینها میتوانند چیزی بیش از اعداد داشته باشند. زمینه محاسبات از زمان بابیج و لاولیس و بول پیشرفت خیره کننده ای داشته است، اما با این حال، ما یک رشته بسیار جوان هستیم و از بسیاری جهات تازه شروع کرده ایم.
تایسون: صحبت از بابیج به طور طبیعی به آدا لاولیس منتهی می شود. من متوجه یک رشته قوی در کار شما می شوم که به نقش گاه پنهان زنان در پیشبرد ما اشاره می کنید. فکر می کنید ما به عنوان یک جامعه در این جبهه چگونه عمل می کنیم؟
Booch: ضعیف است. زمانی در اولین روزهای محاسبات وجود داشت که زنان نقش به مراتب بزرگتری داشتند. آنی جامپ کانن پیشرو در میان رایانههای هاروارد در دهه ۱۸۰۰ بود. ENIAC عمدتاً توسط پنج زن برنامهریزی شده است. Grace Hopper پیشگام ایده کامپایلرها و زبان های برنامه نویسی درجه یک بود. متأسفانه، نیروهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تعداد زنان را در ردههای محاسباتی کاهش دادهاند. یکی از همکاران عزیز، مار هیکس، مطالب زیادی در مورد این عوامل نوشته است. ما باید بهتر عمل کنیم. محاسبات بر افراد، جوامع، جوامع، تمدنها تأثیر میگذارد و به این ترتیب باید بازنمایی عادلانهای از همه صداها وجود داشته باشد تا آینده آن شکل بگیرد.
تایسون: هوش مصنوعی، به ویژه هوش مصنوعی مکالمه، اخیراً واقعاً رشد کرده است. به نظر شما فاز بعدی آن داستان چیست؟
Booch: ELIZA را از اواسط دهه ۱۹۶۰ به خاطر دارید؟ این یک سیستم زبان طبیعی اولیه بود که جهان را در توانایی خود در انجام درمان راجریان … یا حداقل یک توهم منصفانه از آن کاملاً شگفت زده کرد. ما راه درازی را پیموده ایم، به دلیل یک طوفان عالی؛ ظهور منابع محاسباتی فراوان، انباشته شدن دریاچههای وسیع داده، و کشف الگوریتمهایی برای شبکههای عصبی، بهویژه معماری اخیر به نام ترانسفورماتور. از بسیاری جهات، پیشرفتهای اخیری که در سیستمهایی مانند ChatGPT، Bard، و (در دنیای بصری)، DALL-E و Stable Diffusion دیدهایم، با استفاده از این سه عنصر در مقیاس حاصل شده است.
زمینه هوش مصنوعی در طول سالها شاهد چندین بهار پر جنب و جوش و زمستانهای دلگیر بوده است، اما این بار متفاوت به نظر میرسد: بسیاری از موارد استفاده از نظر اقتصادی جالب وجود دارد که به این حوزه دامن میزند، و به همین ترتیب در آینده سالها شاهد خواهیم بود که این پیشرفتها خود را به دنیای ما میبافند. در واقع، هوش مصنوعی قبلاً چنین کرده است: هر بار که ما عکسی می گیریم، محصولی را برای خرید جستجو می کنیم، با برخی از وسایل رایانه ای تعامل می کنیم، احتمالاً به هر طریقی از هوش مصنوعی استفاده می کنیم.
سیستم های چت به تدریج بهتر می شوند. اما، همانطور که گفته شد، ما هنوز نسلها با ایجاد ذهنهای مصنوعی فاصله داریم. در آن سفر، مهم است که ما نه تنها آنچه را که ماشینهای ما میتوانند انجام دهند، بلکه آنچه را که با ما انجام میدهند، در نظر بگیریم. همانطور که آلن نیول – یکی از پیشگامان اولیه هوش مصنوعی – اشاره کرد، “فناوری کامپیوتر این امکان را ارائه می دهد. از گنجاندن رفتار هوشمندانه در تمام گوشه و کنار جهان ما. با آن میتوانیم دنیایی مسحورکننده بسازیم.» تا حدودی شاعرانه بگوییم، نرم افزار نوشته نامرئی است که داستان های احتمالی را به سخت افزار ما زمزمه می کند… و ما قصه گو هستیم. این به ما بستگی دارد که تصمیم بگیریم آیا آن داستانها ما را تقویت میکنند یا ما را کاهش میدهند.
تایسون: محاسبات کوانتومی از نظر پتانسیل انقلابی در کنار هوش مصنوعی قرار دارد. آیا فکر می کنید به زودی پیشرفت مشابهی در رایانه های کوانتومی خواهیم داشت؟
Booch: فرض اساسی علم این است که کیهان قابل درک است. فرض اساسی محاسبات این است که کیهان قابل محاسبه است. به این ترتیب، از لنز محاسباتی، میتوانیم دنیاهای جدیدی را تصور کنیم، اما برای آشکار کردن آن چیزها، باید برنامههایی بسازیم که روی ماشینهای فیزیکی اجرا شوند. به این ترتیب، ما باید قوانین فیزیک را رعایت کنیم، و محاسبات کوانتومی، در این مرحله فعلی در توسعه خود، بیشتر در تلاش است تا راه هایی برای کار در چارچوب آن قوانین پیدا کند.
دو نکته را باید ذکر کنم. اول، محاسبات کوانتومی کمی اشتباه است: ما اطلاعات را برای مدت طولانی در حالت کوانتومی ذخیره نمیکنیم، بلکه فقط آنها را پردازش میکنیم. به این ترتیب، من اصطلاح پردازش کوانتومی را ترجیح می دهم نه محاسبات کوانتومی. دوم اینکه، از نظر تئوری، رایانههای غیرکوانتومی و دستگاههای کوانتومی معادل تورینگ هستند. هر دوی آنها پتانسیل محاسباتی یکسانی دارند و هر کدام مزایا و کارایی خاصی دارند، با مقیاس پذیری، تأخیر، انعطاف پذیری، صحت و ریسک بسیار متفاوت. ماشین های کوانتومی به ویژه در حمله به آنچه مشکلات NP نامیده می شود، خوب هستند، مشکلاتی که با افزایش اندازه آنها سخت تر و سخت تر می شوند. در مورد پیشرفتها، من ترجیح میدهم این را به عنوان دنیایی از پیشرفت مداوم، پیوسته و تدریجی ببینم که در حل برخی از مسائل بسیار سخت فیزیک و مهندسی پیشرفت میکند.
تایسون: محاسبات کوانتومی من را به سمت رمزنگاری سوق میدهد – جایی که تقریباً به عنوان یک اثر جانبی، میتواند به الگوریتمهای کلید عمومی حمله کند. من احساس می کنم که شما نسبت به اخلاق بلاک چین محتاط هستید. کمی در مورد رمزنگاری و Web3 صحبت می کنید؟
Booch: Web3 توده ای شعله ور از مدفوع است که به دور یک گلوله موی غول پیکر چکه می کند. ارزهای رمزنگاری شده – ارزهایی که با ایمان و اعتبار کامل دولتهای ملی باثبات پشتیبانی نمیشوند – فقط چند مورد استفاده معنیدار دارند، بهویژه اگر شما یک دیکتاتور فاسد کشوری با سیستم اقتصادی شکسته یا یک کلاهبردار و کلاهبردار هستید که میخواهید خود را افزایش دهید. ثروت به قیمت ابلهان بزرگتر من یکی از امضاکنندگان اصلی نامه ای به کنگره در سال ۲۰۲۲ به دلیل بسیار خوبی بودم: این فناوری ها ذاتا خطرناک هستند، از نظر معماری دارای نقص هستند و سطح حمله ای را معرفی می کنند که اقتصادها را تهدید می کند.
تایسون: شما گفتید، “امیدوارم در رابطه با انتظارات مدل های زبان بزرگ نیز شاهد عادی سازی باشیم.” بیشتر توضیح می دهید؟
Booch: من در کنار گری مارکوس، Timnit Gebru، و بسیاری دیگر در این مورد: مدل های زبان بزرگ مانند GPT و همتایان آن طوطی های تصادفی هستند، بسیار مکانیسمهای هوشمندانه و مفیدی که توهم انسجام را ارائه میدهند، اما به بهای داشتن هیچ درجهای از درک کامل. در واقع اهداف مفیدی برای LLM وجود دارد، اما در عین حال، ما باید از خطرات و محدودیت های آنها آگاه باشیم.
تایسون: نظر شما از فراانسانیتی چیست؟
Booch: این کلمه خوبی است که برای من کاربرد کمی دارد به جز چیزی که مردم برای فروش کتاب و نوشتن مقالات کلیک می کنند. همانطور که گفته شد، اجازه دهید به موضوع قبلی در مصاحبه خود بازگردیم: انسان بودن به چه معناست. وجدان، شعور، خردمندی همگی پیامدهای بدیع قوانین فیزیک هستند. این احتمال وجود دارد که کیهان مملو از زندگی است. همچنین این احتمال وجود دارد که زندگی با احساس یک نتیجه نادر باشد. همچنین بعید است که در زمان کامل کیهان، ما تنها موجودات ذی شعور باشیم. همانطور که گفته شد، ما هستیم، شما، من، هرکسی که این مطلب را می خوانیم، موجوداتی ذی شعور هستیم که از ستاره ها متولد شده و قادر به تفکر در خود هستیم. همین، برای من کافی است.
تایسون: آیا فکر میکنید ما هرگز ماشینهای هوشیار را خواهیم دید؟ یا، شاید، چیزی که ما را مجبور به پذیرش آنها به عنوان چنین می کند؟
Booch: تجربه من به من می گوید که ذهن قابل محاسبه است. از این رو، بله، دلیلی دارم که باور کنم ما ذهن های مصنوعی را خواهیم دید. اما نه در طول عمرم؛ یا مال شما؛ یا فرزندان شما؛ یا فرزندان فرزندان شما همچنین به یاد داشته باشید که این به احتمال زیاد به صورت تدریجی اتفاق می افتد، نه با یک انفجار، و به این ترتیب، ما با این گونه های جدید تکامل خواهیم یافت.
تایسون: همه باید به فهرستهای کتابهایی که خواندهاید شما نگاه کنند. با دانستن اینکه شما خواندهاید، جهان آگاهی به من اجازه میدهد بپرسم: آیا دیدگاه ماتریالیستی دارید؟ (یا اینکه به طور کامل در قلمرو فلسفه، آگاهی چیست؟)
Booch: اجازه دهید اینطور بیان کنم: دلیلی دارم که باور کنم هوشیار و باهوش هستم. من دلیلی دارم که باور کنم شما نیز چنین هستید، زیرا نظریه ذهن من یک ثبات در وجود ما ایجاد می کند. با انعکاس دیدگاه دنت، آگاهی یک توهم است، اما یک توهم عالی است، یکی که به من امکان می دهد ببینم و دیده شوم، بشناسم و شناخته شوم، دوست داشته باشم و دوست داشته باشم. و برای من همین کافی است.
پست های مرتبط
فیلسوف: گفتگو با گریدی بوچ
فیلسوف: گفتگو با گریدی بوچ
فیلسوف: گفتگو با گریدی بوچ