ساختن زیرساختهای شخصی شما میتواند تجربه مشتری را بهبود بخشد، اما معمولاً سریعتر و ارزانتر خرید از ماشینهای سنگین است.
مدیر عامل مایکروسافت ساتیا نادلا دوست دارد بگوید که «همه شرکتها شرکتهای نرمافزاری هستند» و همه ما دوست داریم سرود آشنای Andreessen را زمزمه کنیم که «نرمافزار دنیا را میخورد»، اما این دقیقاً به چه معناست؟ در زندگی واقعی، و نه در پستهای وبلاگ یا نکات کلیدی اجرایی.
شاید یک سوال بهتر این باشد که “چه نرم افزاری (و سخت افزاری) را باید در مقابل خرید از دیگران بسازیم؟”
«بلندکردن سنگین غیرمتمایز»
زمان کافی را در اطراف هر کارمند AWS بگذرانید و خواهید شنید که چگونه AWS تلاش میکند تا «بلند کردن غیرمتمایز سنگین» را کاهش دهد. این عبارت در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۶ که توسط جف بزوس، مدیر اجرایی آن زمان ارائه شد، سرچشمه گرفت و در حداقل یک تریلیون بار از آن زمان. ایده این است که نوآوران باید بر روی نوآوری برای مشتریان خود تمرکز کنند، نه بر انجام تمام کارهایی مانند میزبانی سرور، مدیریت خوشه Kubernetes و غیره.
این یک ایده عالی است، اما همیشه به راحتی نمیتوان از نوآوریهای ضروری و مورد علاقه مشتری تشخیص داد.
به عنوان مثال، آیا نیمه هادی ها حمل و نقل سنگین غیرمتمایز هستند که سازمان ها می توانند به اینتل، سامسونگ، انویدیا یا سایرین مراجعه کنند تا آنها را مدیریت کنند؟ صنعت خودرو را در نظر بگیرید. بله، خودروها اساساً به رایانههای قابل رانندگی تبدیل شدهاند، اما این یک درخواست بزرگ برای صنعت سنتی مانند این است که به طور جادویی به دانش فنی تبدیل شود. با این حال، این دقیقاً همان چیزی است که برخی از مدیران در حال بحث هستند.
«در انتقال به این وسایل نقلیه الکتریکی دیجیتال، [به طور مؤثر مدیریت یک نیمه هادی] زنجیره تأمین می تواند یکی از بزرگترین مزایای یک شرکت خاص باشد یا ندارد،» جیم فارلی، رئیس و مدیر عامل شرکت فورد موتور الف>. من افراد بسیار باهوشی داشتهام که به من میگویند شرکتهایی مانند فورد هرگز تراشههای خود را نمیسازند. اکنون سخت است که مدیر عامل یکی از بزرگترین شرکتهای خودروسازی جهان صحبت درباره تراشهها را توقف کند. ما باید [سیستم روی تراشه] را خودمان طراحی کنیم.» چیزی که زمانی بلند کردن وسایل سنگین غیرمتمایز بود برای فورد ضروری شده است. شاید برای شما هم همینطور باشد.
این در مورد مردم است
با این حال، بر خلاف این استدلال، واقعیت این است که تمام زمانی که یک شرکت صرف ساختن تراشه می کند، زمانی است که شرکت نرم افزار یا فناوری دیگری برای بهبود تجربه مشتری نمی سازد. بزرگترین دارایی (و بزرگترین هزینه) تقریباً هر شرکتی افراد آن هستند. من در مورد این موضوع نوشتم اخیراً در مقالهای درباره multicloud، به نقل از مدیر سابق AWS تیم بری. شاید جای تعجب نباشد که با توجه به سالهایی که در AWS کار میکند، بری پیشنهاد میکند که شرکتها باید «همه کار» را با یک ارائهدهنده ابر خاص در نظر بگیرند تا به «بازدههای بسیار بزرگ» مانند مقیاس بسیار بهتر، کاهش هزینهها، بهبود امنیت و موارد دیگر دست یابند.
همانطور که بری میگوید، «هر بار که کار را در مورد تعداد نمونهها و اندازههای غلاف و فضای جدول و توصیفکنندههای فایل و سطوح وصله کاهش میدهید، فقط نسبت بردهای استخدامی خود را که به سختی به دست آوردهاید افزایش دادهاید. ویژگیهای قابل مشاهده مشتری برای کسب و کار.»
در چنین سناریویی، شرکتها عمیقاً روی همه پیشنهادات بدون سرور ارائهدهندگان ابر سرمایهگذاری میکنند، و از تمام کارهای سنگین اساسی و غیرمتمایز دوری میکنند – حداقل تا زمانی که ساختن زیرساختها برای خودشان حیاتی شود. به هر حال، درست همانطور که فورد با نیمه هادی ها پیدا می کند، گاهی اوقات ایجاد زیرساخت های شخصی برای ارائه یک تجربه عالی به مشتری ضروری است.
هزینه چرخاندن خودتان
با توجه به رشد انفجاری دادهها در دهه گذشته، ممکن است انتظار داشته باشیم که مصرف انرژی جهانی مرتبط با مراکز داده را شاهد افزایش مشابهی باشیم، اما اینطور نیست. چرا؟ همانطور که شین میلر و کارل لرچه از AWS اخیراً توضیح دادند، «ابر و مراکز داده در مقیاس فوقالعاده پیشرفتهای عظیمی را در بهرهوری انرژی انجام دادهاند، و مهاجرت به این زیرساخت ابری، علیرغم رشد عظیم در ذخیرهسازی و محاسبات برای بیش از یک دهه، کل مصرف انرژی مراکز داده را متعادل نگه داشته است.»
یکی از راههایی که AWS، Google، Microsoft و سایر مقیاسکنندههای هایپرمقیاس مصرف انرژی خود را بهینه کردهاند، ساختن با زبانهای کم مصرف مانند Rust است. با این حال، این شرکتها و سایر شرکتها در حال سرمایهگذاری در توسعه Rust (و سایر فناوریهای سختافزاری و نرمافزاری با انرژی کارآمد) هستند. >
در واقع، هر چقدر هم که مهندسان خودتان در مواردی مانند ساخت زیرساختهای کارآمد انرژی ماهر باشند، احتمالاً بهتر از کسانی که این کار را تمام وقت انجام میدهند، نیستند. مانند سایر زمینهها مانند امنیت، شبکه، و غیره. مواقعی وجود دارد که ممکن است یک شرکت بتواند از ابرها خارج شود، اما این موارد احتمالاً تعداد نسبتاً کمی خواهند داشت و ماهیت آنها تا حدودی واضح است.
این ما را به سوال اصلی بازمی گرداند: چه زمانی باید در مقابل خرید بسازیم؟ ساختن زمانی منطقی است که انجام این کار برای ایجاد تجربه مشتری ضروری است، یا زمانی که دسترسی به فناوری نوآورانه به دلیل زنجیره تامین یا مسائل دیگر در خطر است (مانند مورد فورد و تراشهها). در بقیه زمانها تقریباً مطمئناً خرید از کسانی که در تجارت «حملکننده سنگین غیرمتمایز» هستند، مانند مدیریت محاسبات، ذخیرهسازی، پایگاههای داده، شبکه و غیره آسانتر، سریعتر و مقرون به صرفهتر خواهد بود.
پست های مرتبط
فکر میکنید میتوانید از ابر خارج شوید؟
فکر میکنید میتوانید از ابر خارج شوید؟
فکر میکنید میتوانید از ابر خارج شوید؟