شرکتها راههای هوشمندانهتری برای انتقال حجم کار به ابر عمومی پیدا کردهاند. سیستم هایی که بهتر بهینه شده اند از محاسبات ابری نهایت استفاده را می برند.
طبق گزارش اخیر وضعیت ابری Pluralsight ، ۷۵٪ از سازمان های فناوری اطلاعات در حال ساخت برنامه های کاربردی و نوآوری های جدید در فضای ابری هستند. این به این معنی است که ۲۵٪ از برنامه های آنها تحت انتقال انتقال و جابجایی قرار می گیرند.
مباحثی در مورد قطع ارتباط زمانی که زمان اجرای انتقال ابر است وجود دارد. بالا بردن و جابجایی بارهای کاری برنامه در وهله اول به عنوان محدود کننده مزایای حضور در یک پلت فرم ابری شناخته شده است. برنامههای جابهجایی از ویژگیهای ابری مانند ویژگیهای بدون سرور یا ویژگیهای بومی ابری مانند Kubernetes و کانتینرها استفاده نمیکنند.
Lift and Shift زمانی محبوبترین راه برای انتقال برنامهها و دادهها به فضای ابری بود و همچنان در بسیاری از شرکتها محبوب است. ایده این است که اساساً پلتفرم را روی یک ارائه دهنده ابر عمومی تکرار کنید. آیا امروز راه بهتری وجود دارد؟ چه مزایایی را با استفاده از روش لیفت و جابجایی از دست می دهیم؟
شرکتها باید برنامهها را مدرنسازی کنند تا برای پلتفرمهای ابری که در آن زندگی میکنند بهینهسازی شوند. این امر توسط اکثر شرکتهایی که سرعت را بر کارایی ارزش قائل بودند پرهزینه و غیرمولد تلقی میشد. در واقع، این امر در طول همهگیری معمول بود.
حتی شرکتهایی که در ابتدا بازسازی بیشتری را در طول مهاجرت انجام میدادند (بهینهسازی آنها برای پلتفرمهای ابری مورد نظر) دوباره به سمت بالا رفتند و به سرعت انتقال به ابر تغییر کردند. در آن زمان، شرکتها سیستمهایی را در نظر میگرفتند که در مکانهایی در معرض خطر بالاتری قرار داشتند، زیرا بسیاری از تعطیلیهای همهگیر دسترسی به مراکز داده سنتی را نیز محدود میکردند. این به IT مجوزی برای حرکت سریعتر داد و این به معنای نادیده گرفتن مراحل مدرنسازی مانند بازسازی برنامه برای پلتفرمهای ابری هدف بود.
به نظر میرسد که ما اکنون بهای آن را میپردازیم. اگر به نظرسنجیهای اخیر نگاه کنید، همانطور که من در اینجا پوشش دادهام، هزینههای ابری بسیار بالاتر از آنچه اکثر شرکتها انتظار دارند است. در این مرحله، هیئتمدیرهها و تیمهای اجرایی ممکن است رشد رایانش ابری را متوقف کنند، حداقل تا زمانی که بتوانند بفهمند مشکل چیست.
امروزه، تفکر بیشتر شرکتها این است که برای سریعتر شدن باید سرعت خود را کاهش دهیم. این به معنای سرمایه گذاری در بازسازی برنامه ها برای بهره مندی از مزایای بومی ابری است. Refactoring همچنین برنامه هایی را تولید می کند که هزینه کمتری برای کار کردن دارند.
اکثر شوکهای استیکر ابری که این روزها میبینم به دلیل فقدان نظارت و بهینهسازی هزینههای ابری (finops) است، و این واقعیت است که اکثر برنامههای کاربردی بلند و جابجا شده مانند کامیونهای کمپرسی اجرا میشوند، زمانی که باید مانند یک تسلا جدید کار کنند. البته، مسئله بزرگتر این است که کسبوکار تحتتاثیر قرار میگیرد، برای بسیاری تا حدی که شکستهای اصلی کسبوکار ممکن است به ناتوانی شرکت در استفاده از محاسبات ابری برای آنچه که باید باشد، ردیابی میشود – یک ضربکننده نیروی واقعی برای کسبوکار.
نکته آخر این است که اکثر شرکتها وقتی برنامهها را بالا میبرند و جابهجا میکنند، پول و فرصتهای تجاری را روی میز میگذارند. بدتر از آن، آنها حتی نمی دانند که این کار را انجام می دهند. وقتی کسب و کار به سمت جنوب می رود و حرکت به سمت محاسبات ابری فقط اوضاع را بدتر می کند، گیج می شوند.
آیا بلند کردن و جابجایی دیگر نباید یک گزینه باشد؟ البته که نه. همه گزینه ها باید روی میز باشد. Lift and Shift برای برنامههایی که از ویژگیهای بومی ابری بهره نمیبرند خوب است. با این حال، دیگر نمی تواند راه حلی برای شرکت هایی باشد که به دنبال انتقال سریع برنامه ها به ابرهای عمومی هستند.
پست های مرتبط
مهاجرتهای ابری بلند و جابجایی در حال مرگ هستند
مهاجرتهای ابری بلند و جابجایی در حال مرگ هستند
مهاجرتهای ابری بلند و جابجایی در حال مرگ هستند